برچسبها: امام علیمیلاد امام علی
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
فاطمه بضعه منى و هى نور عینى و ثمره فوادى و روحى التى بین جنبى و هى الحورإ الانسیه
فاطمه پاره وجود و نور دو چشم و میوه قلب من است, او روح و جان من است كه در میان دو پهلویم قرار گرفته. او حوریه اى است در سیماى انسان.
-----------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله تبارك و تعالى یغضب لغضب فاطمه و یرضى لرضاها
خداوند غضب مى كند به غضب فاطمه و خشنود مى شود به خشنودى فاطمه.
-----------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان ابنتى فاطمه ملا الله قلبها و جوارحها ایمانا و یقینا
خداوند تمام وجود دخترم فاطمه را لبریز از ایمان و یقین نموده است.
-----------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
فاطمه بضعه منى من سرها فقد سرنى و من سإها فقد سإنى, فاطمه اعز الناس على
فاطمه پاره وجود من است, هر كه او را خوشحال كند مرا خوشحال كرده و هر كه او را بیازارد مرا آزار داده. فاطمه در نزد من عزیزترین مردم است.
-----------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
فاطمه حورإ انسیه فكلما اشتقت الى رائحه الجنه شممت رائحه ابنتى فاطمه
فاطمه فرشته اى در سیماى انسان است, هرگاه مشتاق بوى بهشت مى شوم دخترم فاطمه را مى بویم.
-----------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
و اما ابنتى فاطمه... متى قامت فى محرابها بین یدى ربها جل جلاله زهر نورها لملائكه السمإ كما یزهر نور الكواكب لاهل الارض, ویقول الله عزوجل لملائكته: یا ملائكتى انظروها الى إمتى فاطمه سیده امائى قائمه بین یدى, ترتعد فرائضها من خیفتى و قد إقبلت بقلبها على عبادتى
وقتى دخترم فاطمه در محراب عبادت مى ایستاد همچون ستاره اى براى ملائكه آسمان مى درخشید. خدا به ملائكه مى گوید: اى ملائكه بنگرید به بهترین بنده من فاطمه, او در مقابل من ایستاده و از خوف من تمامى وجودش مى لرزد و با تمامى حضور قلبش به عبادت من روى آورده.
-----------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
انى سمیت ابنتى فاطمه لان الله عزوجل فطمها و فطم من احبها من النار
فاطمه را, فاطمه نامیدم, زیرا خداوند او را و آن كس كه او را دوست داشته باشد, از آتش حفظ مى كند.
-----------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
یا سلمان من احب فاطمه ابنتى فهو فى الجنه معى و من ابغضها فهو فى النار. یا سلمان حب فاطمه ینفع فى مإه من المواطن, ایسر ذلك المواطن الموت و القبر و المیزان والحساب و...
اى سلمان! كسى كه دخترم فاطمه را دوست داشته باشد در بهشت با من است و كسى كه دشمن او باشد در آتش است. سلمان! محبت فاطمه در صد مورد نافع است[ و مایه نجات] كه آسان ترینش مرگ, قبر, هنگام سنجش اعمال, و... مى باشد.
----------------------------------------
امام مجتبى علیه السلام:
رإیت امى فاطمه[ علیها السلام] قامت فى محرابها لیله جمعتها فلم تزل راكعه ساجده حتى اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعو للمومنین والمومنات و تسمیهم و تكثر الدعا لهم و لا تدعو لنفسها بشىء, فقلت لها: یا اماه لم لا تدعین لنفسك كما تدعین لغیرك؟ فقالت یا بنى الجار ثم الدار
مادرم فاطمه علیها السلام را شب جمعه اى در محراب عبادت دیدم كه تا دمیدن فجر به ركوع و سجود اشتغال داشت و پیوسته با ذكر نام مرد و زن مومن دعاى فراوان برایشان مى نمود ولى براى خود دعایى نكرد. گفتم: مادر! چرا همانگونه كه براى دیگران دعا مى كنى براى خود دعا نمى كنى؟ فرمود: پسرم! نخست همسایه و سپس خویشتن.
-----------------------------------------
امام صادق علیه السلام:
من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك لیله القدر و انما سمیت[ فاطمه] فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها
هر آن كس كه فاطمه را آن گونه كه باید بشناسد, لیله القدر را درك كرده, و فاطمه را از آن رو فاطمه گفته اند كه مردم از شناخت او عاجزند.
-----------------------------------------
عن مولانا المهدى علیه السلام:
و فى ابنه رسول الله لى اسوه حسنه
دختر رسول الله(ص) براى من الگویى نیكوست.
برچسبها: حضرت فاطمهاحادیث

رئیس جمهور گفت: هر جا که امام (ره) و رهبری دستور و فرمانی دادند و مسیری را برگزیدند،ارتش در خط مقدم اطاعت بود.
: ارتش تنها مظهر اقتدار ملی نیست، ارتش مظهر نظم، انضباط، مدنیت، سلامت اداری، سلامت اقتصادی، فراجناحی بودن، فراحزبی بودن، اسلامی بودن، دینی بودن و ملی بودن است
: استراتژی ما، بازدارندگی برای استقرار صلح و امنیت در داخل کشور و کشورهای منطقه است.
برچسبها: روحانیروز ارتشآسمانیها
برچسبها: نهی از منکررهبر انقلابآسمانیها
بحران یمن که از صبح روز پنجشنبه (ششم فروردین 94) و با حملات هوایی جنگنده های ائتلاف منطقه ای به رهبری عربستان سعودی و همکاری امریکا و رژیم صهیونیستی آغاز شده تا کنون صدها غیر نظامی از جمله ده ها زن و کودک بی گناه را به خاک و خون کشیده است.
این در حالی است که مدعیان دروغین حقوق بشر خود همراه و همکار این جنایت بزرگ توسط رژیم آل سعود در یمن هستند.
برچسبها: حمله عربستان به یمنیمنعربستانکاریکاتور
روزهای مدیدی است؛ نشسته ام و مشغول خواندن "مرد رویاها" شده ام، در مورد مردی عجیب که عین و مانندش را دیگر ندیده ایم. تنها بود و یگانه و بزرگ. بعد داشتم فکر می کردم که انسانی با همه قابلیت های آدمی در دنیا و شاید بهشتِ دنیایی زندگی کند، متأثر ازآن فضا نشود، باز هم دنبال آرمان هایش باشد و ایجاد تغییر. چطور یک انسان می تواند خود را به این درجه برساند که بی توجه به فضای اطراف و تفکر محیط زندگی راه خود را برود و هراسی نداشته باشد؟
بعد یادم افتاد که از این بزرگتر هم می توان نام برد؛ بانوی محترم و بزرگواری چون آسیه همسر فرعون. آنجا که در سوره تحریم/11 خداوند می فرماید: وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَكَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ .
فرعون از نظر قرآنی بدترین فرد است ولی همسر این طاغوت مطلق و ظلم و ستم محض، بانوی با کرامتی است که طبق حدیث پیامبر صلی الله و علیه وآله جایگاهش در بهشت برین است.
آسیه در مقابل ظلم و ستم پادشاه جائر زمان خود که همسرش نیز بود؛ ساکت نماند، اعتراض کرد، از رهبر معصوم زمان خود تبعیت کرد، ایمان به خدا آورد و ایمانش باعث شد کشته شود. در همان حالِ شکنجه از خداوند قرب و نزدیکی به خودش را خواست و راضی به کمتر از آن نبود.
ما آدمیان در بسیاری از زمان های زندگی دچار شک و تردید می شویم؛ گاهی تحت تأثیر جو اطرافمان قرار می گیریم و اندکی نمی اندیشیم که آنچه جامعه و اطرافیان مرتکب آن هستند درست است یا غلط؟ آیا مورد رضایت خداست یا خیر؟
گاهی به عللی مثل همرنگی با جماعت، کم نیاوردن از دیگران، ترس از سرزنش و امثال این موارد توجهی به درست و غلط بودن امور نمی کنیم و ادامه دهنده راه دیگران می شویم.
گاه تبعیت از خانواده می کنیم. یابد بدانیم که عقل و منطق و وحی بر روابط و مسائل خانوادگی ارجح است. روابط خانوادگی مرز دارد و آنجا که به کفر و انحراف می رسد، تبعیت الزامی ندارد و پیروی از مرد در اعتقادات بر عهده زن نیست. همانطور که آسیه از همسرش در کفر و شرک و ظلم و ستم پیروی نکرد و تا پای جان بر عقیده خود ایستاد.
آسیه؛ راه و روش درست را در پیش گرفت، پای ایمان و اعتقاد خود ایستاد و تبعیتی از راه نادرست همسرش نداشت. مَثَل آسیه برای همه ماست؛ زن و مرد بَردار نیست. همه ما باید بدانیم که می توان خلاف جهت جریان آب حرکت کرد که البته زحمت و مشقت دارد و هنر است. می توان با همتی والا و در پرتو ایمان، اوضاع و شرایط اطراف را تغییر داد و راستی و درستی را حاکم کرد.
به این نکته توجه داشته باشیم که اگر هر کدام از ما بگوییم از دست ما کاری ساخته نیست، بنشینیم، حرکتی نکنیم، خودمان هم همرنگ جماعت شویم، اوضاع بدتر خواهد شد. ولی اگر ایمان به درستی راهمان داریم، باید حرکت و اصلاحات را آغاز کنیم و نتیجه را به خدا بسپاریم؛ حتی اگر در نقطه ای به نتیجه مطلوب و مورد نظرمان هم نرسیدیم حداقل وجدانمان راحت باشد که وظیفه و مسئولیت خود را انجام داده ایم.
ما مأمور به انجام وظیفه هستیم و نتیجه با خداست. وظیفه ما تبری از بدی ها است. باید از سوء، تنفر و انزجار داشته باشیم و این بیزاری را ابراز کنیم.
اگر اندکی، فقط مقدار کمی به جامعه اطراف خود بنگریم و در آن تفکر کنیم به این نتیجه می رسیم که بسیاری از افراد جامعه سیر "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو" را در پیش گرفته اند، انگار چشمان خود را بر درستی و غلطی امور بسته اند، در بسیاری موارد رضایت خلق را از رضایت خالق دوست تر می دارند، بی فکر به عاقبت و بی آینده نگری به راه خود ادامه می دهند.
اگر گاهی علت انجام برخی امور را از آنها جویا شویم در جواب می گویند: "همه اینگونه اند".
در واقع این جواب به معنی عدم تفکر در صحت و عدم صحت است. انگار قرار است همه جا رأی با اکثریت باشد. در اینجا باید به این فکر کنیم که آیا مصطفی چمران نمی توانست بی دغدغه اطرافش ، بی فکری به اوضاع مظلومین عالم زندگی کند و از آن زندگی در رفاه لذت ببرد؟
آیا آسیه نمی توانست از ترس همسرش یا از فرط دنیا زدگی و رفاه زدگی توجهی به آرمان و راه حضرت موسی علیه السلام نداشته باشد و راحت و بی دغدغه، روزگار را سپری کند؟
آری، حتما می توانستند؛ ولی فرار را بر قرار ترجیح دادند و ایستادگی و مبارزه کردند. تا پای جان ایستادگی کردند، ایستادگی کردند تا راه درست، تا آنچه مرضی رضای خداوند است محو نشود، ایستادگی کردند برای بدست آوردن آخرتی آباد.
آخرت باقی را بر زندگی فانی دنیا ترجیح دادند. تمام همت و تلاششان در جهت انتخاب مسیر حق و راه درست بود و دنبال روی جهل و خطای اطرافیان نشدند و در انتها نیز به مقامی والا نائل گشتند.
نتیجه گیری:
یادمان بماند که هر کدام از ما توانایی تغییر داریم، می توانیم در بهترین راه قدم برداریم و ادامه دهیم تا نتیجه ای مطلوب؛ البته به شرط آنکه ایمان و اعتقادی 100% به درستی راه داشته باشیم و تحت تأثیر جامعه و محیط زندگی و حرف اطرافیان نشویم؛ نه نگاه های بد را ببینیم و نه حرف های ناروا را بشنویم؛ مصداق لاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ (مائده/54) باشیم.
اگر همه ما انسان ها بدانیم که تنها باید اعمالمان مورد رضایت باری تعالی باشد، تنها در دادگاه او قرار می گیریم دیگر نیازی به تأیید اطرافیان نداریم. باید بدانیم که ما تنها برای زندگی راحت در این دنیا فریده نشده ایم، مسئولیت های عظیمی بر دوش است، در دادگاه الهی برای قصور از آن ها بازخواست خواهیم شد.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا (احزاب/72)
برچسبها: آسیهفرعون حضرت موسی